loading...
انتظار 118
ایلیا موسوی بازدید : 115 چهارشنبه 28 دی 1390 نظرات (2)

آب جويى، به چاله اى مى رفت، و شايد به چاهى!استاد رنجبر

پدرم را گفت: اگر راه دريا را پيش مى گرفتى، اينسان تمام، و تباه نمى شدى!

و مرا گفت: نگرانم، و بيمى فراوان دارم، و گاه با خودم گويم، اگر بخت و اقبال من نيز چنين باشد، چه خواهم كرد؟!

و جز تلف، و هلاك چه سرنوشتى؟!

او را گفتم: پدر! چاله چيست؟ و چاه چه؟ و دريا كدام؟

گفت: و دريا «او»ست،

و جز او، هرچه باشد، و هر كه باشد، يا چاه است، و يا چاله!

دلش چون موج مى لرزد ز بيم عاقبت دايم ----- به دريا متصل هركس نگردانده است جُويش را

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط امیر در تاریخ 1348/10/11 و 12:05 دقیقه ارسال شده است

برای مسال شما هر پستی که میزارید تو وبلاگ
عنوان اونو ادرس پستتونو از قسمت ارسال لینک بفرستید
اینطور در لینک باکس ما هم دیگران می توانند از اریال های شما دیدن کنند
و بازدید بالاتر می رود

این نظر توسط امیر در تاریخ 1348/10/11 و 12:03 دقیقه ارسال شده است

سلام لینک شما تایید شد

توجه داشته باشید اگه لینک باکس در وبلاگ شما مشاهده نشود لینک شما حذف خواهدشد
شما در روز می تونید 2تا از پستاتو لینک بیدید
هر پست جدا با ادرس همون پست
برای ارسال لینک از قسمت ارسال لینک در لینک باکس ما استفاده کنید
با تشکر


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
گفتم دل و جان بر سر کارت کردم هر چیز که داشتم نثارت کردم گفتا تو که باشی که کنی یاد مرا کان من بودم که بی قرارت کردم ........................................ اهل طلب و دل حتماَ این وب را دنبال کنند ظریف بین و ریز بین باشید ؛ عجول نباشيد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 54
  • بازدید سال : 603
  • بازدید کلی : 3,448